فاطمیه آمد و از غم دل احمد شکست
روضه باید خواند آری سنگ دل باید شکست
اغتشاشی گشت برپا و هیاهو شد سپس
احترام خانۀ حق را خسی مرتد شکست
آتش و هیزم مهیا گشت و اوباش آمدند
با هجوم وحشیانه حرمتش بی حد شکست
بی صفت ها شعله می افروختند با ققهه
ناگهان در سوخت و با ضربۀ ممتد شکست
بد دلی بی ریشه می گفت ناسزا و دیگری
با قلاف تیغ بر بازوی گل تا زد شکست
بیشتر باید برای ساقی کوثر گریست
یاسمن له شد علی را هم کمر هم قد شکست
سورۀ کوثر زمین افتاد و از جا پانشد
رکن مصداقی به آیات ولم یولد شکست
گریه می کرد کودکی و اشک افشان می سرود
با قلاف تیغ دست مادرم را بد شکست
مادرم ,کوثر ,هم ,تیغ ,گشت ,دل ,مادرم را ,دست مادرم ,قلاف تیغ ,را بد ,و از
درباره این سایت